اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت.


دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت!

 

ترف میمیره...روحش تو پتکه سقفی گیر میکنه

طرف یک ساختمان 100 طبقه رو بهش نشون میدن....

میگه واییییییی کدوم عمله ای میتونه ملات رو اینهمه طبقه پرت کنه بالا

طرف زنش رو کشته بوده...
توی دادگاه بهش میگن توکه زنت رو کشتی..موقع کشت صدای وجدانت رو نفهمیدی؟

میگه آخه از بس این زن جیغ و داد میزد نمیزاشت چیزی بفهمم

به طرف میگن خونه خدا رفتی....دست هم به خونه خدا زدی؟

میگه آره...ولی 100تا سنگ خورد تو سرم تا تونستم بهش دست بزنم

طرف زنش رو میکشه میره مرحله بعد.
فردا صبح بیدار میشه میبینه زنش زندست
میگه آخ که سیوش نکردم
__________________
تا که بودیم نبودیم کسی ... کشت مارا غم بی همنفسی.
تا که رفتیم همه یار شدند ... خفته ایم و همه بیدار شدند.
قدر آیینه بدانیم چو هست ... نه در آن وقت که اقبال شکست.

یه مرد احمق به یه زن میگه ساکت باش اما یک مرد دانا به یه زن میگه نمی دونی وقتی لبهات بسته اند چقدر خوشکل میشی