مدیر به منشی میگه برای یه هفته باید بریم مسافرت

کارهات رو روبراه کن .منشی زنگ میزنه به شوهرش میگه:

من باید با رئیسم برم سفر کاری, کارهات رو روبراه کن

شوهره زنگ میزنه به دوست دخترش, میگه: زنم یه هفته

میره ماموریت کارهات رو روبراه کن . معشوقه هم که تدریس

خصوصی میکرده به شاگرد کوچولوش زنگ میزنه میگه:

 من تمام هفته مشغولم نمیتونم بیام . پسره زنگ میزه به

پدر بزرگش میگه: معلمم یه هفته کامل نمیاد, بیا هر روز

بزنیم بیرون و هوایی عوض کنیم . پدر بزرگ که اتفاقا همون

 مدیر شرکت هست به منشی زنگ میزنه میگه مسافرت رو

 لغو کن من با نوه ام سرم بنده . منشی زنگ میزنه به

 شوهرش و میگه:ماموریت کنسل شد من دارم میام خونه

شوهر زنگ میزنه به معشوقه اش میگه: زنم مسافرتش

 لغو شد نیا که متاسفانه نمیتونم ببینمت . معشوقه زنگ

میزنه به شاگردش میگه:کارم عقب افتاد واین هفته بیکارم

 پس دارم میام که بریم سر درس و مشق . پسر زنگ میزنه

به پدر بزرگش و میگه: راحت باش برو مسافرت, معلمم

برنامه اش عوض شد و میاد . مدیر هم دوباره گوشی رو بر

میداره و زنگ میزنه به منشی و میگه برنامه عوض شد

 حاضر شو که بریم مسافرت...